تولد ادواردو آنیلی
کتاب #ادوارد
نوشته بهزاد دانشگر
انتشارات عهدمانا
مادر ادواردوکه می رود ،پدرش کمی خم میشود طرف ادواردو وبالحنی رازآلود می پرسد:
دوستش داری؟
چشمان ادواردو برق میزند: اوهوم
-خیلی وقت است میشناسیش؟
-توی این سفر بیشتر باهاش آشنا شدم…..تقریباً هرشب با هم خلوت می کنیم.
-ایتالیایی است یا آمریکایی؟
ادواردو شانه بالا می اندازد انگار که بگوید مهم نیست یا معلوم نیست.
-اسمش چیست؟
-قرآن
پدر ادواردو کمی جا می خورد. چیزی نمی فهمد. اسم برایش آشناست. یک جایی چنین اسمی شنیده. همان موقع مادرش بایک کت پاییزه ی ظریف طوسی می آید و می نشیند سرجایش. پدر هنوز اخم هایش باز نشده و توی فکر است. اززنش می پرسد:
-قرآن اسم دخترانه است؟
-نه اسم کتاب مقدس مسلمان هاست…چه طور؟
-ادواردو….می گوید اسم دوستش قرآن است.
مادرش رو ترش می کند:
-دوست دخترت مسلمان است؟
………

موضوعات: ائمه  لینک ثابت